با حوصله بودن
در حال حاضر وقتی خودمون تنها هستیم یعنی مهمان نداریم و یا مهمانی نمیریم (یعنی در خانه هستیم) اوضاع خیلی قابل کنترل شده اما متاسفانه هنوز هم در حضور دیگران عادت به پایبندی به اصولی که برای با حوصله بودن دارم نشدهام. یعنی من که تصمیم گرفتهام با دقت به حرفهای دخترم گوش بدهم و نشان بدهم که حتی جلوی دیگران همه حواسم به او هست، ناگهان انگار همه چیز یادم میره و مثلا جواب درخواستهایش را با سردی میدهم.
امروز که جدولم را پر میکردم خیلی دلم گرفت از اینکه چند روز پی در پی سعی کرده بودم با دقت و توجه مراقب رفتارم باشم اما یکی دو روز است که باز بی حوصلگی دارد بر می گردد و حتی امروز یک بار هم هر چند غیر قابل مقایسه با گذشته، اما سر دخترم داد زدم.
رفتارم با همسرم هم کمی بی حوصله شده. به لطف جدول میبینم که باید برای اینها هم دنبال راه حل بگردم و وزودتر برطرفش کنم.
چرا من جلوی دیگران کم حوصله میشم؟
1- خسته میشوم: وقتی مهمان داریم، آماده کردن غذا و مرتب کردن خانه مرا خسته میکند بنابراین در حضور مهمانها کمتر حوصله دارم به درخواستهای دخترم توجه کنم.
راه حل: 1حتما بین مهمانیها فاصله بیاندازم. 2از چند روز قبل برای غذا، خرید و چیدن و آماده کردن وسایل برنامه بریزم. 3هر چند وقتی مهمان میآید نمیشود برای رفتنشان ساعت تعیین کرد اما برای برگشتن از مهمانی باید ساعت تعیین کنم. سعی کنم وقتش را کم کنم. چون هم دخترم خسته میشود و هم میزبان. 4 قبل از آمدن مهمانها با دخترم حرف بزنم و توضیح بدهم که به خاطر مهمانها سرم شلوغ است، بغلش کنم و قول بدهم بعد از رفتن مهمانها مثلا برایش کتاب میخوانم.
2- پر حرفی میکنم: یکی از دلایلی که تازه به آن پی بردم صفت پرحرفی و پرچانگی است. من خیلی از پرحرفی و حرف لغو و بیهوده زدن بیزارم اما در کمال تعجب میبینم خودم به این صفت آراستهام و در مهمانیها دائم سوژه برای تعریف کردن دارم و کم ساکت میمانم. همین پر حرف بودنم باعث میشود دائما سرگرم باشم و ذهنم متمرکز روی حرف زدن باشد و هم به همسرم و هم به دخترم کم توجه بشوم. اگر دخترم چند بار مرا صدا کند به نظرم میاید دائما در حال پریدن توی حرف من است یا اگر چیزی از من درخواست کند کلافه میشوم.
راه حل: اولا دلایل پرحرفیم را بررسی کنم میخواهم در یک پست جداگانه دربارهاش بنویسم.
3- دوست ندارم دخترم دائما به من بچسبد: من ترجیح میدهم که وقتی با دیگران هستیم دخترم هم برود پی بازی کردن و دائم به من نچسبد و از من نخواهد به همه کارهایش نگاه کنم و همه جا دنبالش باشم و اینقدر توجه منو طلب نکنه.
فعلا راه حلی ندارم باید خوب فکر کنم چرا دخترم این همه توجه منو طلب میکنه؟